بهترین سیستم تبلیغات اینترنتی در کشور

آگهی ها و تبلیغات و نیازمندیهای سراسر کشور

بهترین سیستم تبلیغات اینترنتی در کشور

آگهی ها و تبلیغات و نیازمندیهای سراسر کشور

دانلود پاورپوینت اخلاق حرفه ای در مشاوره و روانشناسی

دانلود پاورپوینت اخلاق حرفه ای در مشاوره و روانشناسی

دانلود پاورپوینت اخلاق حرفه ای در مشاوره و روانشناسی

دسته بندیروانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایلpptx
حجم فایل1.732 مگا بایت
تعداد صفحات43
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

1- چرا اخلاق حرفه ای ، مهم است؟

2- آخرین چالش اخلاقی که درمشاوره با آن برخورد کردیده اید ، چه بود؟

3- بنظر شما بهترین راهکار برای برخورد با چالش های اخلاقی در مشاوره چیست؟

—

4 - انتظار شما از جلسه ی امروز چیست ؟

—بیان ضرورت پرداختن به اخلاق حرفه ای
—اصول پنج گانه اخلاقی در مشاوره و روانشناسی
—اساسی ترین مسائل اخلاقی در مشاوره شامل :

1- ارزش ها

2- تصمیم گیری

3- رازداری

4- روابط دوگانه

5- حقوق مراجعان

6- صلاحیت مشاور

7- آموزش مشاور

8- نظارت مشاوره ای

—
—
—1- مزیت و فضیلت برای درمانگر: هدف اخلاق، تعالی و توسعه ی انسانی است. صرفاً به دلیل انسان بودن، در قبال خود و دیگران مسئولیت اخلاقی داریم.
—
—نقش اخلاق حرفه ای آن است که با بهبود عملکرد امروز، ادامه فعالیت فردا را تضمین می کند.
—(در کشورهای توسعه یافته بازای هر هزار نفر یک مشاور و در ایران به ازای هر 25 هزار نفر یک مشاور وجود دارد،افروز،1385)
—
—2- جلب اعتماد : برای اینکه یک حرفه بتواند اعتماد محیط را جلب کند باید پیش بینی پذیر باشد؛ به این معنی که مراجعان قادر باشند عملکرد مشاوران و روانشناسان را در خصوص استیفای کلیه حقوق خود ،پیش بینی کنند. چرا ما به بانک اعتماد می کنیم؛ زیرا رفتارهای بانک دقیقاً برای ما قابل پیش بینی است.
—
—1- اولین بار بقراط (حدود 2300سال پیش) سوگند نامه پزشکی را به عنوان اولین منشور اخلاق حرفه ای تدوین کرد .
—
—2-انجمن روانشناسی آمریکا ( (APA در سال 1953 اولین نسخه اصول اخلاقی خود را تدوین کرد که تا سال 2002 چهار بار ویرایش شده است .
—انجمن مشاوره آمریکا(ACA) در سال 1961 میلادی ، اولین نسخه اصول اخلاقی خود را تدوین کرد که تا سال 2005 ، پنج بار ویرایش شده است .
—
فایل پاورپوینت 43 اسلاید

فرار مغزها و نظریه کوچ مجازی

فرار مغزها و نظریه کوچ مجازی

فرار مغزها و نظریه کوچ مجازی

دسته بندیعلوم اجتماعی
فرمت فایلdoc
حجم فایل70 کیلو بایت
تعداد صفحات101
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

فرار مغزها و نظریه کوچ مجازی

وظیفه روشنفکر، البته یکی از وظایف او، نقد اجتماعی است؛ نقد اجتماعی وضعیت معاصر. او دو خط مشی کلی برای این نقد نقد دارد: یکم آنکه مبتنی بر علم باشد و دوم اینکه، استراتژیک باشد. او در جایگاه روشنفکری، فقط یک گام و نه بیشتر از جامعه جلوتر است. از بعد استراتژیک، نکات متفاوت سیاسی و تاکتیکی را لحاظ می کند؛ و در مقام اهل علم، بایستی که اگر از مرز دانش فراتر نمی رود، خود را در مرز آن نگه دارد. هدف وی تعالی است، تعالی جامعه. او، نه همچون سرخوردگان، اهل فرار است؛ بلکه در برابر واقعیت ایستاده است. در این نوشتار، سعی شده است با تاکید اولیه بر مسئله فرار مغزها، یک نظریه جامعه شناسانه و مدیریتی ارائه گردد.

این نظریه، ارائه دهنده راه حل غلبه بر مشکل نیست؛ بلکه برای درک ابعاد مسئله و تعریف صحیح آن است. برای تغییر در واقعیت، اولین گام درک، تجزیه و تحلیل آن است. از این رو ما نیاز به تئوری داریم. چنان که راسل می گوید: یک تئوری خوب از هر چیزی کاربردی تر است. از جمله بحث های امروزه در سطح دولت و جامعه، بحث فرار مغزها است. فرار مغزها، همچون هر پدیده اجتماعی دیگر علل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دارد؛ که در این نوشتار بر سر علل سخنی نمی رود. از بعد تصمیم گیری و حل مسئله، چهار مرحله اساسی وجود دارد: یکم، تعریف و تبیین مسئله؛ دوم، تحلیل و درک اسباب و علل؛ سوم، شناسایی راه حل ها و طراحی راه حل نهایی؛ و چهارم، پیاده سازی و اجرا.
پس از آن، نوبت بهبود مستمر است. به این صورت که مدام، پسخورد گرفته شود و تغییرات لازم اعمال شود. البته این مطلب، با سعی و خطا تفاوت دارد. یعنی زندگی مداوم سیستم. در این نوشتار چنانکه اول نیز گفته شد، نگارنده در مقام برنامه ریز نیست، بلکه در مقام منتقد و تحلیلگر است. پس به گام اول پرداخته می شود؛ و به ناچار گریزی نیز به گام دوم زده می شود. درک فرار مغزها، به لحاظ جامعه شناسی، یک گونه مهاجرت است. (البته اگر هم نباشد نزدیک ترین موضوع به بحث است). از این رو، در آغاز، مفهوم و ماهیت مهاجرت تشریح می شود تا بر پایه آن، مسئله فرار مغزها نیز، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. مهاجرت یکی از پدیده های کلاسیک جمعیت شناسی و مباحث معمول جامعه شناسی است. در فرهنگ بریتانیکا، دو اصطلاح اساسی از نظر مفهومی و دو وجهه اقتصادی نیز از لحاظ تحلیلی دارد.

واژه اول، «به اندازه کافی دور» (significant) است. این مطلب در نگاه اول به فاصله اشاره دارد. البته صرفاً به منزله فاصله جغرافیایی نیست؛ بلکه، تغییرات بافت اجتماعی است. این تغییر، بعضاً منجر به فرهنگ پذیری و تطبیق می شود. واژه دوم، «به اندازه کافی طولانی» (permanent) است. این مورد بر این نکته تاکید دارد که بعد زمانی نیز مطرح است. به این معنی که مهاجر در بطن برهم کنش اجتماعی جامعه جدید وارد می شود.
با توجه به دو نکته فوق مهاجرت تعویض چارچوب حیات اجتماعی است. برای همین است که مهاجرت با تبعید، مسافرت و ماموریت تفاوت دارد. به هر روی در مهاجرت بایستی انتقال از یک بافت و فضا به بافت و فضای جدید صورت گیرد. مطلب دیگر این است که، مهاجرت از بعد اقتصادی و هم اجتماعی بر هر دوی مبدا و مقصد اثرگذار است. یعنی همان گونه که معلول شرایط اقتصادی - اجتماعی است، اثر متقابل نیز می گذارد. علم برنامه ریزی اجتماعی سعی در کنترل و بهینه سازی مسئله مهاجرت در راستای منافع محیط برنامه ریزی دارد.
البته در جمعیت شناسی، همواره معضلات فراوانی در تعریف مهاجر و مهاجرت وجود دارد. متعاقباً، بررسی و تحلیل آمار مهاجرت ها نیز با دشواری روبه روست. به همین صورت نیز، فرار مغزها یک تعریف دقیق و مشخص ندارد. بنابراین آن ابهام ها در این مورد نیز به چشم می خورد. اما مسئله اساسی آمارها و یا تعریف دقیق نیست بلکه درک باطن و کشف بطن واقعیت است که برای ما اهمیت دارد. باطن امر این است که در مملکت ما ذهنیت رفتن، فکر دل کندن، انگیزه پریدن از شاخ وطن و بر شاخه غریب و بیگانه بر نشستن شکل گرفته است. ما مغز فرار ساخته ایم. کم نیستند کسانی که اگر شرایط فراهم شود؛ اقدام به مهاجرت می کنند. صرف رفتن گروهی تحصیل کرده مسئله ما نیست. برای روشن تر شدن موضوع، نیاز به تکمیل تحلیل مفهومی مهاجرت داریم.
عمل مهاجرت دارای دو شرط است. یکم: شرط لازم آن است که انگیزه کافی شکل بگیرد و مبدا نیز دافعه لازم را داشته باشد. مبدا: به این معنا که فرد دارای ماوای اولیه باشد؛ یعنی عضوی از جامعه محسوب شود. از این بابت ماهیت مهاجرت پرندگان با مهاجرت انسان تفاوت دارد. مهاجرت پرندگان جزیی از چارچوب حیات آنها است؛ اما، در مورد انسان ها تعویض چارچوب حیات است. انگیزه: مهاجرت قصدمندی لازم را می طلبد. مهاجر دارای انگیزه کافی و هدف توجیه پذیر باشد. پاشنه آشیل مهاجرت نیز در همین شرط نهفته است. یعنی شکل گیری اراده انسانی برای انجام مهاجرت واضح است که اگر انگیزه شکل نگیرد، مهاجرت منتفی است. حتی اگر مقصدی هم باشد و شرایط نیز فراهم باشد.
دوم: شرط کافی این است که مقصد مهاجرپذیر و شرایط محیطی موافق باشد. مقصد: واضح است که هر مهاجرتی دارای مقصد است. جایی که مهاجر در آن مستقر می شود. این مقصد، از نظر مهاجر بایستی دارای ترجیحاتی باشد که مهاجرت را عاقلانه و مقرون به صرفه می سازد. همچنین مقصد نیز باید مهاجرپذیر باشد. یعنی شرایط مهاجرت فراهم باشد. شرایط محیطی: شرایط مادی، فیزیکی و قوانین مبدا و مقصد بایستی به گونه ای باشد که مانع مهاجرت نشوند.
فرار مغزها یا مغزهای فرار
بنابر مطالب فوق، افرادی مهاجرت خواهند کرد که انگیزه لازم در آنها شکل گرفته باشد؛ و شرایط نیز فراهم باشد. بنابراین ما با دو آمار رو

به رو هستیم:
آمار یکم: جمعیتی که مهاجرت در مورد ایشان مصداق پیدا می کند.
آمار دوم: جمعیتی که دارای انگیزه هستند اما به خاطر شرایط مقصد و شرایط محیطی قادر به مهاجرت نیستند، البته با دیدگاه روانشناسی اجتماعی با یک آمار رسمی هم روبه رو هستیم. جمعیتی که به ظاهر قصد مهاجرت ندارند و حتی ابراز نیز نمی کنند؛ اما اگر در مقام انتخاب کردن قرار گیرند، مهاجرت را برمی گزینند. در چنین وضعیتی، کشش های مبدا، شرایط ایشان در آن و میزان رضایتمندیشان از جامعه به پرسش کشیده می شود. ایشان مهاجران بالقوه هستند.
آنچه به فرار مغزها شهرت یافته است؛ بخشی از آمار اول است، مقصد این گونه مهاجرت ها (فرارها)، کشورهای توسعه یافته و ابرتوسعه یافته (کشورهای شمال) هستند.
کشورهایی که همچون یک سیستم به دنبال انباشت سرمایه های دانایی و انسانی جامعه خودشان هستند. حاصل این انباشت، شکل گیری زمینه های ترقی و توسعه روزافزون است. آن دولت - ملت ها بر مبنای برنامه ریزی اجتماعی و سیاستگذاری کلان، مسیر لازم را برای ورود افرادی که دارای قابلیت های علمی و فنی درخور هستند ایجاد می کنند. در واقع ایشان مطابق تئوری جمعیت شناسی و آینده شناسی اقتصاد از تاکتیک مهاجرت پذیری برای کنترل جمعیت خودشان استفاده می کنند. ایشان به دنبال همگن کردن جمعیت خودشان هستند. این همگن سازی در جهت ایجاد توازن در کیفیت و چگونگی جمعیت و تامین نیروی انسانی لازم است. از یک سو به دست آوردن میزان کافی تخصص و خبرگی (بالفعل و بالقوه) از سوی دیگر افزایش سطح سرمایه انسانی - اجتماعی برای حفظ روند توسعه و بهبود مستمر وضع دولت - ملت. پس، شرط کافی فرار مغزها، اساساً، استراتژی مملکت گردانان کشورهای مقصد است.
ایشان در پی ایجاد یک تعادل بین تمام منابع توسعه و منابع ایجاد آرامش در محدوده جامعه خودشان هستند.
به طور کلی، هر گونه رابطه (سوای بحث قدرت و ملاحظات نظری فلسفه سیاسی)، وقتی برقرار می شود که هر دو سوی آن سود ببرند. در فرایند فرار مغزها، فردی که اهل علم و دانش است، رفاه نسبی، شرایط تحصیل و طی مدارج علمی، موقعیت پژوهش و بعضی آزادی های مورد نظر خود را به دست می آورد و متقابلاً، جامعه مهاجرپذیر، یعنی همان مامن و ماوای فراری های ما، اهداف خود را پیگیری می کند. این دوسویگی سبب رشدنمایی این گونه مهاجرت می شود.
علاوه بر جریان فوق؛ در جامعه امروز ایران، طرق گوناگونی خلق و کشف می شوند؛ که آمار قابل ملاحظه ای از هم وطنانمان، سعی در مهاجرت به آن طرق را دارند. از دیدگاه مدیریت دانایی و سیاستگذاری اجتماعی هر یک از آنها، یکی از سرمایه های بالقوه پیشرفت و توسعه هستند که دل از مملکت بر می گیرند. (فارغ از اینکه تحصیلات دانشگاهی داشته باشند یا خیر. ) جامعه شناس، در یک نگاه ابعاد خرد و کلان پدیده ها را می بیند. شما نیز به اطرافتان، به خویشاوندان، دوستان و همکارانتان نظاره کنید!
صحیح است که، فرار مغزها برای هر جامعه ای یک فاجعه است زیرا سرمایه های علمی و فنی از دست می روند، سرمایه هایی که برای رشدشان از امکانات همین مملکت استفاده شده است. اما این تنها بخشی از فاجعه است. فاجعه اصلی پراکندگی یک جمعیت است. انفجار از درون فاجعه. فاجعه نه فرار مغزها بلکه، شکل گیری اندیشه فرار است. ما در کشورمان مغز فرار پرورش داده ایم. ذهنیت ضجه آور خیمه برکندن از آب و هوای پارس. فرار مغزها، صرفاً یک سندروم ملی است اما مسئله اساسی و ریشه ای نیست. در سطح ملی با آماری وحشت زاتر روبه رو هستیم. آمار فراریان و مهاجران بالقوه اگر مهاجرت صورت نگیرد؛ آمار مهاجرت ظاهری افزایش نمی یابد؛ اما، دلیل بر نبود مغز فرار نیست. نظریه کوچ مجازی خیلی اوقات مهاجرت به معنای تصدیق مقصد نیست؛ بلکه به معنای نفی مبدا است.به این ترتیب ماندگاری افراد، منجر به کوچ مجازی می شود. ایشان شاید جغرافیای زندگی خود را تغییر ندهند؛ در مقابل، تبدیل به موجوداتی منزوی و به شدت خصوصی گرا می شوند. ایشان به صورت فیزیکی از جامعه جدا نشده اند؛ اما از آن دل کنده اند. ویلان وسیلان، میان زمین و آسمان وامانده اند. وامانده در عذابم انداخته اند! چنین انسانی (مردمی)، نیروهای حیاتی خود را از دست می دهد. شور، شوق و هیجان کافی برای یک حیات مستمر توام با موفقیت، کوشش و تلاش خالصانه را از دست می دهد. وی همراه با یاس و سرخوردگی به روزمرگی خود ادامه می دهد. از این رو به یک ناراضی تبدیل می شود. او دل و جان خویش را از بطن حیات اجتماعی برمی گیرد. به این ترتیب، اسباب مشارکت و نوآوری برچیده می شود. او تفاوتی با یک مهاجر ندارد. کم نیستند کسانی که شغل های پایین و پست، در کشورهای اروپایی و ینگه دنیا را با موقعیت هایی به مراتب بهتر در کشور خودشان ترجیح می دهند. چنان که در روح القوانین آمده است. فردی که در فرانسه بر دار می شود از پاشای عثمانی سعادتمندتر است. هر گاه بخواهیم برای حفظ وضعیت موجود، حتی با نیت خیر و برای سعادت ایشان از انسان ها موجوداتی مطیع، سر به تو و فاقد خلاقیت و قوه انتقاد بسازیم، حتی اگر بهترین برنامه را در سر داشته باشیم، از ایشان عروسک های کوکی و مترسک های جالیزار ساخته ایم. چنین جامعه ای، به فساد می گراید و رو به تباهی می رود. به این ترتیب سبب کوچ مجازی ایشان می شویم. جامعه از درون تهی می شود. چه بسا صداهای بزرگی در کار باشد؛ اما، آن صدا با تلنگری بند می آید چرا که افراد آن جامعه کوچ کرده اند. ایشان خود را مسئول نمی دانند. از گردونه بازی خارجند. صرف موازنه اقتدار و قدرت، شرایط را آرام نشان می دهد.
از دیدگاه مهندسی اجتماعی از نظر نگارنده این سطور، هدف از مهندسی اجتماعی برآورده سازی نیاز اعضای جامعه و یا ایجاد بسترهای لازم این برآورده سازی است به صورت فراگیر، همه جانبه و مداوم. آن شرایط به صورت گذرا و خلاصه دارای سه مرحله اساسی هستند.
نیازهای اولیه و فیزیکی همانند خوراک، پوشاک، بهداشت و مسکن. نیازهای روانی و اجتماعی همانند امنیت، اشتغال، مشارکت و محبت. نیازهای تعالی جویانه همچون خلاقیت، آزادی و عدالت و خودشکوفایی.هنگامی که شرایط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه همسو با موارد فوق نباشد، انسان (همان عضو جامعه، شهروند یا هم وطن) دو راه پیش روی خود دارد: تلاش در جهت تغییر شرایط و محیط یا رفتن از آن جامعه به جامعه دیگر. واضح است که اگر دریابد نمی تواند کاری انجام دهد و امید به تغییر نداشته باشد، تبدیل به یک کوچنده می شود. حال مجازی و یا واقعی. به هر روی شخصیت او در جهت ترقی جامعه شکل نمی گیرد. اساس بحث نه در خود وضعیت حیات جمعی بلکه در نوع برخورد با انسان است. بنابراین برای جلوگیری از تهی شدن جامعه از سرمایه های اصلی و شاید تنها سرمایه های آن، بایستی مسیرها و امکانات لازم را برای تغییر و تحول ایجاد کرد. انسان ها نیازی به رئیس ها ندارند؛ اما وجود مدیران الزامی است.
اصطلاح شناسی فرار مغزها
از دیدگاه روان شناسی و زبان شناسی، گزینش اصطلاحات جاری برای پدیده های اجتماعی متناسب با آن موقعیت خاص کاربرد دارند و افراد به کار برنده نسبت به آن دارای حس عام و معرفت عام هستند. وجود واژه مغز در این اصطلاح تعریف مشخصی ندارد. شاید منظور عام، همان تحصیلکرده های دانشگاه های معتبرتر، المپیادی ها و رتبه های بالای کنکور باشد. اما در تعریفی عمیق تر می توان از نخبه های حوزه های متفاوت و خبرگان آن حوزه ها نام برد. واژه دیگر واژه فرار است. گویی پذیرفته ایم که گروهی از جامعه مادریشان فرار می کنند. از چه فرار می کنند؟ چنین واژه ای وقتی به کار گرفته می شود؛ که یک فرد در موقعیتی غیرقابل دفاع قرار گیرد و مستاصل شده باشد. اگر دقت شود از این زاویه هم، به همان نتیجه می رسیم که در رویکرد مهندسی جامعه رسیدیم. به طور کل، تحصیلکردگان و اهل دانش و فناوری، دارای ایده ها، رویکردها، دانش ها و توانایی هایی هستند که به تناسب وضعیت شخصی شان می توانند اسباب بهبود را فراهم آورند. ایشان توان تحلیل، نقد و یا اصلاح خطاهای خود را دارند. اگر این توانایی ها و قابلیت ها به کار گرفته نشود و دچار بی توجهی بشود آیا ایشان سرخورده و مستاصل نخواهند شد؟ آیا اگر بستر تغییر و مشارکت مسدود نباشد ایشان، سفر نخواهند کرد؟از یک دیدگاه شاید کار ایشان پسندیده نیست؛ زیرا مملکت خود را رها می کنند اما، آیا عملکرد مسببین این وضعیت ناپسندتر نیست؟ اگر شرایط مهاجرت فراهم نشود ایشان به دامان انزوا و خصوصی گرایی تن می دهند و منافع ملی را در فعالیت هایشان لحاظ نمی کنند.
نظریه کوچ مجازی در علم مدیریت و رفتار سازمانی
مسئله کوچ مجازی، چنان که درباره تحلیل جامعه کاربرد دارد؛ در مورد یک سازمان نیز صدق می کند.

تحقیق فرار از خانه

تحقیق فرار از خانه

تحقیق فرار از خانه

دسته بندیعلوم اجتماعی
فرمت فایلdoc
حجم فایل21 کیلو بایت
تعداد صفحات27
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

فرار از خانه

1- مسئله شناسی فرار از خانه
1-1) تعریف فرار
فرار از خانه و اقدام به دوری و عدم بازگشت به منزل و ترک اعضای خانواده، بدون اجازه از والدین یا وصی قانونی خود، در واقع نوعی واکنش نسبت به شرایطی است که از نظر فرد نامساعد، غیرقابل تحمل و بعضاً تغییر ناپذیر است. این عمل معمولاً به عنوان یک مکانیسم دفاعی به منظور کاهش ناخوشایندی و خلاصی از محرکهای آزار دهنده و مضر و دستیابی به خواسته های مورد نظر و عموماً آرزوهای دور و دراز انجام می‏شود.
امروزه در اکثر کشورهای جهان، فرار از خانه به یک معضل جدی اجتماعی تبدیل شده است. بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی، سالانه یک میلیون نوجوان 19 –13 ساله از خانه فرار می‏کنند که 74 درصد آنها دختر هستند.[1] در ایران نیز مسئله فرار دختران به عنوان یک معضل مطرح می‏باشد، هر چند آمار و ارقام دقیقی در اختیار نداریم، لیکن اخبار جرائد و مطبوعات از روند رو به رشد این آسیب اجتماعی،[2] کاهش میانگین سنّی دختران فراری[3] و ظهور پیامدهای ناگوار آن حکایت می‏کند.
2-1) انواع فرار
این عمل بر حسب موضوعات مختلف به قرار ذیل قابل دسته بندی می‏باشد:
الف)- از نظر جنس و تأهل
اقدام به فرار، هم از سوی پسران ( و مردان متأهل) و هم از سوی دختران (و زنان متأهل) انجام می‏شود.

لازم به ذکر است دلائل چنین اقدامی توسط مردان متأهل و پسران با یکدیگر متفاوت است. زنان متأهل نیز اغلب به دلیل خشونت و مفاسد اخلاقی همسر یا اغفال و مفاسد اخلاقی خود از خانه متواری می‏شوند.
ب)- از نظر اطلاع خانواده
در اکثر موارد اقدام به فرار به طور ناگهانی، بدون خبر و اطلاع اعضای خانواده صورت می‏گیرد، اما در برخی شرایط، فرد قصد خود را به صورت «تهدید به فرار» اطلاع می‏دهد. این عمل اغلب در بین پسران فراری معمول است.
ج)- از نظر تعداد همراهان
در شرایطی ممکن است که اقدام به فرار به همراهی فردی از جنس مخالف با زمینه دوستی و قرار ملاقات انجام شود. اخیراً مواردی از فرارهای گروهی در بین دختران مشاهده شده است. اما اغلب، دختران به تنهایی فرار می‏کنند.
د)- از نظر مدت زمان
در برخی شرایط فرد پس از فرار و مواجهه با مشکلاتی نظیر عدم امنیت و فراهم نبودن امکانات زندگی، پشیمان می‏شود و در صورت خوش اقبالی، با کمترین لطمات روحی و جسمی توسط نیروهای امنیتی، شناسایی و در مدت زمان کوتاهی به خانه بازمی‏گردد. در چنین وضعیتی به نظر می‏رسد دلائل فرد جهت فرار چندان منطقی نبوده یا فرد برنامه و هدف معینی برای فرار نداشته است. دسته ای از دختران فراری نیز به دلیل شرایط واقعاً نامساعد خانه، حاضر به بازگشت نیستند و برای جلوگیری از اینکار از نام مستعار استفاده می‏کنند و یا اظهار می‏دارند که خانواده ای ندارند.

هـ)- از نظر مبدأ و مقصد
اغلب فرارها از شهرستانها به مرکز یا شهرهای بزرگ انجام می‏شود، هر چند مبدأ و مقصد معدودی از فرارها نیز بالعکس می‏باشد و گاهی نیز از شهرهای کوچک و بزرگ به قصد عزیمت به کشورهای دیگر اتفاق می‏افتد.
و)- از نظر تکرار
برخی از دختران برای نخستین بار اقدام به فرار می‏کنند و دسته ای دیگر علیرغم تلاشهای مددکاران جهت بازگشت به محیط خانه و خانواده،‌مجدداً از محیط خانه می‏گریزند.
3-1) انگیزه های فرار
آمار نشان می‏دهد انگیزة افراد فراری بر حسب جنس، سن، تحصیلات و محیط زندگی متفاوت است اما انگیزه های ذیل بین همگان عمومیت دارد:
الف)- اثبات وجود و جلب توجه اطرافیان و اجبار آنها برای اجرای تمایلات و خواسته های خویش؛
ب)- رهایی از هنجارها، فشارها، تحمیل ها، قید و بندها، خشونتها و آزارهای خانواده و کسب آزادی عمل در رفتارهای فردی و اجتماعی؛
ج)- لجاجت با خانواده، سلب آرامش و ایجاد بدنامی یا مشکل برای آنان به جهت عدم تعلق و دلبستگی به خانواده.
د)- تحت فشار قرار دادن دیگران برای تحقق خواسته های خود درخصوص زندگی آینده و موقعیت بهتر اقتصادی.
2- تبیین عوامل مؤثر در فرار دختران
آسیبهای اجتماعی نظیر فرار از خانه دارای زمینه ها و ابعاد مختلفـی هستنــد و عوامــل گوناگونی از جمله عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی در شکل گیری آن مؤثر می‏باشد.
1-2) عوامل فردی
این دسته از عوامل معطوف به عدم تعادل شخصیتی و اختلال در سلوک و رفتار است که به برخی از آنها اشاره می‏شود.
الف) – شخصیتهای ضد اجتماعی
ویژگیهای این نوع شخصیت، بهم ریختگی ارتباط میان انسان و جامعه و ارتکاب رفتارهای نابهنجار است که مورد قبول جامعه نمی‏باشد، ولی معمولاً نزد عامل آن در اصل و یا در مواقعی خاص، ناپسند شمرده نمی‏شود. افراد روان‏رنجور نسبت به هنجارها و مقررات اجتماعی بی‏تفاوت بوده و کمتر آنها را رعایت می‏کنند. اعمال این افراد نظام اجتماعی را متزلزل می‏کند و رعایت ارزشهای اخلاقی را به پایین‏ترین سطح آن تنزل می‏دهد. از مشخصات بارز شخصیت های ضد اجتماعی خود محوری، فریبندگی سطحی و ظاهری، عدم احساس مسئــولیت، فقدان بینش نسبت به انگیزه های عمل می‏باشد. آنها به طور تکانشی عمل می‏کنند، به پیامد عمل خود نمی‏اندیشند، در کارهای خود بی پروا و بی ملاحظه هستند و در پند گرفتن از تجربیات، بسیار ضعیف بوده و در قضاوتهای خود یکسویه می‏باشند. این نوع شخصیتها عمدتاً از محیط خانه و مدرسه فرار می‏کنند.[4]
ب)- شخصیتهای خود شیفته
این شخصیت ها تمایل شدیدی به خودمحوری دارند و پیوسته به تمجید و توجه دیگران نیازمندند و در روابط خود با مردم به نیازها و احساسات دیگران بی توجه می‏باشند[5] و با آنها همدردی و علاقه نشان نمی‏دهند. این افراد اغلب با رؤیاهایی در مورد موفقیت نامحدود و درخشان، قدرت، زیبایی و روابط عشقی آرمانی مشغول هستند. این گروه ممکن است مشکلات خود را بی همتا بپندارند و احساس کنند که فقط افراد هم سطح خودشان آنها را درک می‏کنند.

عوامل زمینه ساز در ایجاد روابط سالم و نا سالم میان دختر و پسر

عوامل زمینه ساز در ایجاد روابط سالم و نا سالم میان دختر و پسر

عوامل زمینه ساز در ایجاد روابط سالم و نا سالم میان دختر و پسر

دسته بندیعلوم اجتماعی
فرمت فایلdoc
حجم فایل20 کیلو بایت
تعداد صفحات17
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

عوامل زمینه ساز در ایجاد روابط سالم و نا سالم میان دختر و پسر

ابتدا بایستی مراد و منظور از واژه رابطه فهمیده شود و سپس معیار و ملاک ما از اینکه به مجموعه‌ای از روابط سالم و به مجموعه‌ای دیگر ناسالم می‌گوییم چیست؟
رابطه واژه‌ای عربی است که در معنای تماس و وصل شدن به کار می‌رود و در گفتار روزمره به مجموعه‌ای از رفتارهایی اطلاق می‌شود که در تماس با یکدیگر ابراز می‌کنیم.
رابطه و برقراری آن با دیگران فی نفسه محکوم به فساد و تباهی نیست و این، هدف و مقصود نهایی و غایی طرفین است که صفت سالم یا ناسالم بودن را به همراه خواهد داشت. این نکته را هم باید متذکر شد که در جوامع مختلف، بنا به نوع فرهنگ و آداب و رسوم و آموزه‌های ملی، تعاریف مختلفی از روابط سالم و ناسالم ارائه می‌شود.
در این نوشتار سعی بر این است تا عوامل زمینه ساز در ایجاد روابط ناسالم میان دختر و پسر مورد بررسی قرار گیرد. این عوامل را می‌توان در چهار بخش طبقه‌بندی کرد:
1- عوامل درونی و روانی: این عوامل به شرط وجود سایر عوامل، می‌تواند موجبات برقراری روابط ناسالم را فراهم نماید. تفاوت در حالات روحی و روانی و اخلاقی دختران و پسران و علایق و خواسته‌های آنان می‌تواند باعث بروز روابط ناسالم میان این دو شود. تفاوت درونی دیگری که می‌توان نام برد قوه شهوت نهفته در نهاد آدمی است که فی‌نفسه نیروی محرک مثبتی است به این جهت که باعث جذب دو جنس می‌شود و دلیلی است برای رابطه مثبت و زندگی مشترک؛ اما همین نیروی مثبت اگر در جهت نیل به هوسرانی قرار گیرد، تبدیل به بلایی خانمانسوز می‌گردد که نمونه آن در همه جوامع یافت می‌شود.
2- عوامل اجتماعی: عوامل اجتماعی را به دلیل اهمیت خانواده به عنوان یک اجتماع کوچک و مهمترین اجتماع در رشد و تربیت افراد به دو بخش تقسیم می کنیم: الف) عوامل خانوادگی ب) سایر عوامل اجتماعی
الف) عوامل خانوادگی: خانواده به عنوان اولین کانون رشد و تعالی جوانان در سعادت و شقاوت دختران و پسران نقش کلیدی دارد. اگر خانواده دارای شرایط و احوال خوبی باشد، در امر تعلیم و تربیت فرزند خود موفق خواهد بود. عواملی نظیر بیسوادی، نداشتن آگاهی کافی از روشهای تعلیم و تربیت و عدم ارتباط مناسب والدین با یکدیگر می تواند

دلیلی برای بروز روابط ناسالم میان دختران و پسران باشد.
ب) سایر عوامل اجتماعی: علاوه بر عوامل خانوادگی تاثیرگذار بر روابط دختر و پسر، سایر عوامل اجتماعی نیز در سطحی فراتر بر روند رفتار و روابط آنان تاثیر می گذارد. بافت جامعه از لحاظ آداب و رسوم و عادات غالب مردم در قومیتهای مختلف و همچنین روابط مردم در طبقات مختلف جامعه، باعث ایجاد تفاوتها و چالشهای میان افراد شده و زمینه ایجاد یک روابط ناسالم را بوجود می آورد.

عوامل پیشرفت فرد و جامعه

عوامل پیشرفت فرد و جامعه

عوامل پیشرفت فرد و جامعه

دسته بندیعلوم اجتماعی
فرمت فایلdoc
حجم فایل233 کیلو بایت
تعداد صفحات27
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

عوامل پیشرفت فرد و جامعه

خداى سبحان مى فرماید: (لیْسَ بِأَمَانِیِّکُمْ وَلاَ أَمَانِىِّ أَهْلِ الْکِتَـبِ مَن یَعْمَلْ سُوءًا یُجْزَ بِهِ...)(1)؛ «[پاداش و کیفر] به دلخواه شما و دلخواه اهل کتاب نیست؛ هر کس بدى کند، در برابر آن کیفر مى بیند».

پیشرفت فرد در جامعه و نیز پیشرفت جامعه در میان دیگر جوامع به وجود سه عامل اساسى بستگى دارد:

1. صاحبان اندیشه با انگیزه الهى و به دور از هر گونه فخر فروشى و قدرت طلبى مى توانند با تولید علم و آموزش همگانى، از طریق نگارش و بیان، سطح دانش افراد جامعه و قدرت اندیشه آنان را افزایش دهند و با تربیت افراد شایسته و گسیل دادن آنها در میان طبقات جامعه و عمومى کردن علم، استعدادهاى آنان را شکوفا کنند تا شخصیت فرد و جامعه با بروز توانایى هایشان به اثبات برسد و همه احساس شخصیت کنند.

2. قوى بودن اخلاق انسانى فرد و جامعه است، چرا که نقش اخلاق اجتماعى در پیشرفت فرد و جامعه بسیار مهم است و اهل بیت(علیهم السلام) در سخنان خود بر رعایت آن تأکید کرده اند، از این رو بزرگ ترین بخش کتاب بحارالانوار که یک مجموعه حدیثى شیعى به شمار مى رود، درباره مسائل اخلاقى است.

نقل شده است که: منصور دوانیقى براى این که بتواند فرزندان امام حسن مجتبى (علیه السلام) را که با حکومت او مخالف بودند تضعیف و در نهایت سرکوب کند، با استفاده از ابزار دروغ که یک عمل ضد اخلاقى است امام حسن مجتبى(علیه السلام) را متهم به کثرت ازدواج و طلاق مى کرد تا با این شیوه از جاذبه روحى آنان در میان مردم بکاهد و زمینه سرکوبشان را فراهم کند.

شخصى نماز جماعت پر جمعیتى داشت، اما رفته، رفته از تعداد مأمومین او کاسته شد. هنگامى که علت آن را جویا شدیم، معلوم شد او از همه لحاظ خوب بوده، اما در منزل با اعضاى خانواده اش بد اخلاقى مى کرده است که خبر آن به مردم رسیده و مردم از گرد او پراکنده شده اند. این داستان ها نشان دهنده جایگاه ارزشمند اخلاق در جذب افراد است.

3. داشتن انگیزه و نیت صحیح و ارائه برنامه هاى عملى و وفادار ماندن به آن، که این ویژگى بدون وجود احزاب آزاد ممکن نیست. کشور پاکستان که از هنگام استقلال از هند به علت مسلمان بودن مردم آن، به این اسم نامیده شده است، در مقابل کشور هند قرار دارد که بیشتر مردم آن سیک، نجس (طبقه اى از مردم هند که زندگى سختى را مى گذرانند) و بودایى و جز آن هستند، پاکستان دو حزب بزرگ دارد. یکى حزب مردم وابسته به بى نظیربوتو و دیگرى حزب مسلم لیگ، اما به این دلیل که هرگاه حزب مردم به قدرت مى رسد، آزادى هاى اجتماعى بیشترى به مردم مى دهد، غالب مردم طرفدار آن حزب هستند، ولى حزب مسلم لیگ که انحصار طلب است و بر خلاف آموزه هاى اسلامى به فکر قدرت خود هستند، نه به فکر منافع مردم، از حمایت کمترى برخوردار است و این نشان مى دهد که مردم دوستدار اخلاق بوده، گرد کسانى که داراى اخلاق انسانى هستند جمع مى شوند.

بى اعتمادى، عامل نابودى

نقل شده است: عبدالرحمان بن عوف که بر اساس شروطى خلافت را به عثمان واگذار کرد، هنگامى که دید او به تعهدات خود عمل نکرد، در قتل او نقش مهمى ایفا کرد و در توجیه عمل خود گفت: به گونه اى اعتمادم از او سلب شده است که حاضر نیستم عقال شترى را نزد او امانت بگذارم. وى هنگام شورش مردم علیه عثمان که به قتل او انجامید، یکى از مخالفان سرسخت او بود.

دست پنهان استعمارگران

شخصى از قول معمارى نقل مى کرد: کسى از من خواست براى او کار کنم و من نیز پذیرفتم و هنگامى که براى دیدن نوع کار به محل موردنظر رفتیم، دیدیم سفارت انگلیس است و نوع کار هم ساختن دویست دستگاه توالت بود. شگفت زده، پرسیدم: چرا این سفارت با وجود 10 ـ 15 نفر کارمند و چند نفر ارباب رجوع مى خواهد این تعداد توالت بسازد؟